ازکتاب : فیزیک ناممکن ها
     اثر: دکتر میچیو کاکو

ابعاد بالاتر به کوچکی اتم ها 
 افزودن بُعد فضایی چهارم گویی عقل سلیم را نقض میکند. اگر مثلا" بگذاریم دود اتاقی را بگیرد،نمی بینیم که دود دربُعد دیگری ناپدید میشود.در هیچ جای گیتی خودمان نمی بینیم که اشیا به ناگهان ناپدید شود یا به گیتی دیگری برود. این بدان معنا ست که اگر اصولا بُعدهای بالاتری وجود داشته باشید ، باید کوچکتر از اتم باشد. ..
ارسطو در رساله ی«درباره ی آسمان»نوشت :خط از یک سو اندازه دارد،صفحه از دو سو، و جامد از سه سو، و بیش از این ها دیگر هیچ اندازه ای نیست،زیرافقط همین سه هست. برای دو هزار سال هر ریاضیدانی دل به دریامی زد تا راجع به بُعد چهارم صحبت کند باید پیه ریشخند را به تن می مالید.
در سال 1685 جان والیس  ریاضیدان جدل نامه ای علیه بُعد چهارم نوشت وآنرا چنین خطاب کرد........«هیولایی ناممکن»
در سده ی 19 کارل گاوس(شهسوار ریاضی)بخش اعظم ریاضیات بُعد چهارم را به دست اورد.ولی از ترس برپایی جنجال آنرا منتشر  نکرد.در سالهای بعد گاوس کارش را برای دانشجویش"گئورک برنهارت ریمان " باقی گذاشت.و کم و بیش آنرا تعیین کرد.
ولی به لحاظ تاریخی از دید فیزیکدان ها بُعد چهارم تنها یک خیال پردازی در نظر گرفته شد.برای بُعدهای بالاتر هیچ مدرکی یافت نشده است .
اما.....هنگامی که "تیودور کالوزا"در 1919 مقاله ای بسیار جنجالی نوشت که به بُعد های بالاتر اشاره داشت و اوضاع را تغییر داد. او با نظریه نسبیت عام اینشتین شروع کرد ولی ان را در5 بعُد گذاشت، یک بُعد زمان ، سه بُعد طول..عرض...ارتفاع... و بُعد پنجم...گرانش است......
اگر بُعد پنجم کوچک و کوچک تر شود،معادلات به گونه ای جادویی دو تکه میشود.یک تکه نظریه ی نسبیت اینشتین را توصیف میکرد و تکه ی دیگر به نظریه ی نور ِ ماکسول تبدیل میشود. این نتیجه ای حیرت آور بود.شاید راز نور در بُعد پنجم نهفته باشد.
اینشتین از این راه حل که گویی اتحادی زیبا بین نور و گرانش را برقرار میساخت،یکه خورد .