آیا اصل آنتروپیک تفسیری جدید از برهان نظم است؟
جدیدترین تفسیر برهان نظم، اصل آنتروپیک [ (Anthropic Principle) = اصل انسانمداری [در کیهان شناسی است. اختر فیزیکدانان دریافته اند در صورتی که مقادیر برخی ثابت های فیزیکی (physical constants)و دیگر شرایط در جهان اولیه، حتی کوچک ترین تغییری می یافت، تحقق حیات در جهان، ناممکن می شد. چنین به نظر می رسد که جهان به خوبی و با ظرافت برای امکان تحقق حیات تنظیم شده است. برای نمونه استیون هاکینگ (Stephen Hawking)می نویسد:
«اگر نرخ انبساط (rate of expansion)، یک ثانیه پس از انفجار بزرگ حتی به اندازه یک درصدهزار میلیون میلیون کمتر بود، جهان پیش از آنکه به اندازه کنونی برسد از هم فرو می پاشید.»
فریمن دایسون (Freeman Dyson) از این یافته ها چنین نتیجه گیری می کند:
«من از این گونه رخدادها در فیزیک و اخترشناسی چنین نتیجه می گیرم که جهان به گونه ای باور نکردنی، جایگاهی مساعد برای پذیرایی از موجودات زنده است. من به عنوان دانشمندی که در عادات فکری و زبانی قرن بیستم و نه قرن هیجدهم پرورش یافته ام، ادعا نمی کنم که ساختار جهان، وجود خداوند را اثبات می کند. ادعای من فقط آن است که ساختار جهان با این فرضیه که ذهن، نقشی اساسی در عملکرد جهان دارد هماهنگ است.»
جان بارو (John barrow)و فرانک تیپلر (Frank Tipler)موارد فراوان دیگری را ذکر می کنند که در آن ها مقادیر بسیار حساسی از نیروهای مختلف در جهان اولیه وجود داشته است. فیلسوفی به نام جان لِسلی (John Leslie)از اصل آنتروپیک به عنوان نوعی برهان نظم دفاع می کند، اما خاطر نشان می سازد که توضیح جایگزین دیگر عبارت است از فرض جهان های متعدد (many worlds)(خواه در چرخه های متوالی از یک جهانِ نوسانی (oscillating universe)یا در حوزه های جداگانه ای که به طور همزمان وجود دارند.) این جهان ها ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند و ما اتفاقا در یکی از آن ها زندگی می کنیم که از متغیرهای درستی برای ظهور حیات برخوردار است. علاوه بر این، برخی از این شرایطِ به ظاهر خودبه خودی (arbitrary)، شاید با نظریه وحدت یافته اساسی تری ضرورت یابند که فیزیکدان ها هم اکنون درباره چنین نظریه ای تحقیق می کنند.