سراسر بدن ما از اجزاء زنده تشکیل شده است و اغلب حیات ما بدون آنها امکان پذیر نیست، پلک های چشم ما با وجود ساختار کوچک خود با تمام جسم هماهنگ عمل می کند، تمامی اجزاء بدن ضمن این که خود سرشار از نیروی حیات هستند همگی هماهنگ با کل و تمامیت آدمی که «من» نامیده می­شود عمل می­کنند. یافته­ های علمی دانشمندان با میکروسکوپ الکترونی بر وجود حیات در تمامی اجزاءموجودات ـ نه فقط انسان ـ حکایت دارد ضمن این حیات مستقل اجزاء، هماهنگی و همسویی با کل نیز هویداست. تک تک انسان­ها با همدیگر «پیکره کامل انسانیت » را تشکیل می­دهند. انسان­ها «من» هایی هستند که در قالب متحدا الشکل به نام «ما» به حیات خود ادامه می­دهد. انگاری باید حقیقتی انکار  ناپذیر در جهان لایتناهی که بر سراسر هستی حکومت می­کند به نام «اصل وحدت وجود» را پذیرفت.

شواهدی بر وحدت وجود

الف) ایده عدد بحرانی

اگر شمار قابل توجهی (عدد کافی) از انسان­ها ـ حتی دیگر موجودات ـ از رفتار خاص و الگوی خاصی تبعیت کنند همان رفتار در تمام آن «گونه» تظاهر خواهد یافت. اقل نصاب عدد در «گونه» که موجب تسری رفتار به تمام آن صنف خواهد شد «عدد بحرانی» یا «توده بحرانی گونه» نام دارد. این ایده از آن جا قوت گرفت که میمونی در کشور ژاپن به طور ابتکاری سیب زمینی را در آب شور دریا شست پس از آن، آن را خورد. متعاقباً بعضی از همنوعانش از او تقلید کردند. تعداد زیادی از میمون­های حاضر این عمل را انجام دادند. با تعجب مشاهد شد میمون­هایی که در چند فرسخی زندگی می­کردند و هیچ تماسی با میمون­های ساحل نداشتند این رفتار را از خود بروز دادند. کن کیس در کتابش معتقد است که اگر تعدادی از افراد نوع بشر از بحران جنگ هسته­ ای آگاهی یابند و این حس را به اکثریت انتقال دهند و اکثریت این رفتار را در خود تظاهر دهند جنگ هسته­ ای اجتناب ناپذیر است.

ب) تجربه انتقال مرحله­ ای

فیزیک­دانان از این نصاب ـ «انتقال  مرحله­ای» تعبیر می­کند و آن هنگامی است که اتم­های تشکیل دهنده یک ملکول به ترتیب خاصی قرار گیرند و تعداد آنها به نصاب نزدیک شود و این هنگام است که بقیه اتم­ها خود به خود در همان مسیر قرار می­گیرند. حرکتی عجیب از یک میکروب در یک نقطه از زمین باعث بروز حرکت دیگر میکروب ­ها ـ بدون هیچ تماسی ـ در کره زمین می­شود. این مطلب در مورد رفتار توده­­ها در جوامع بشری قابل توجه است به طوری که رفتار کلی انسان­ها و مواضع جمعی آنها متاثر از حس مشترک آنها است که تبیینی دیگر از همان « وحدت وجود» است.

ج) کشفیات نوین فیزیک کوانتوم:

ذرات کوچکتر از اتم به طور مداوم اتخاذ تصمیم می­کنند و عجیب­تر این که تصمیمات اتخاذ شده بر اساس تصمیماتی است که در جای دیگر اتخاذ می­شود. ریز ذرات اتم به فوریت می­دانند که در جای دیگر چه تصمیمی اتخاذ شده است. مبنای استدلال فلسفه کوانتوم این است که همه چیزهایی که در جهان به ظاهر منفرد و مستقل به نظر می­رسند در واقع اجزایی از یک کلیت مستقل به شمار می­روند.  در علم مکانیک کوانتوم در این مسئله ـ ذی حیات بودن ذرات عالم و دستورگیری از حقیقت دیگر ـ تمایزی بین جاندار و بی­جان وجود ندارد. تمامی اجزاء عالم ضمن اینکه در کار انفرادی خود عاری از نقص و خطا می­باشند در همان زمان با ذرات دیگر و با کل کائنات هماهنگ و هم نوایند و به فواصل زمانی احتیاجی ندارند. پرواز دسته جمعی پرندگان در هوا و پیچ و تاب خوردن آنها به گونه­ ای که انگار به هم متصلند و از یک جا فرمان می­گیرند همه شواهدی روشن بر «وحدت وجود» است.

با اعتقاد به اصل وحدت وجود، به خود یادآور می­شویم که هر تصور زشتی درباره دیگران، تصوری است به خویشتن. هر قدمی که برای انتقام جویی و آزار دیگران برداشته می­شود کوششی است که ضربه و لطمه آن به خود ما بر می­گیرد. ثمره اعتقاد به این اصل، احساس یگانگی و دوستی با دیگران و پرهیز از کینه ­جویی و نفرت است.